ابراهیم گلستان و اخلاق گفت وگو» ( بخش نخست)
احمد افرادی
آقای حسن کامشاد، نقل می کند : یادم آمد شبی در خانه ی ماشاءالله آجودانی و بانو، لطفعلی خنجی و همسرش، شاداب وجدی… شاهرخ مسکوب و تنی چند دوستان دیگر جمع بودند. گلستان باز بحث فردوسی را پیش کشید، با یک یک حاضران درافتاد و گفت و گفت، و طبق معمول افزود ” اینجوری هست دیگه ! شاهرخ مسکوب که خونسرد نشسته بود ، ناگهان از جا در رفت و با لحنی خشم آلود گفت: ابراهیم ، تو چه اصراری داری خود را احمق نشان دهی ؟ ” این حرف کارگر افتاد و گلستان خاموش ماند. »
——————————————————————
مرور نامه ی منتشر نشده ی ابراهیم گلستان، به نادر ابراهیمی [1]» و مواجهه با حرفهای پریشان او در مورد فردوسی و شاهنامه ، بارها مرا به صرافت نقدِ آن نامه انداخت.اما هر بار، تلخی و آشوب ِ ذهنی بر جای مانده از آنچه که در سالهای اخیر از آقای گلستان و در باره ی او خوانده ام ، سبب شد که پا پس بکشم. افزون بر این ، پیش رو داشتن خاطره ای از آقای حسن کامشاد در مورد گلستان نیز ، مرا در جدی گرفتن برخی دعاوی نسنجیده ی او ، به تردید انداخت. (2)
با وجود این ، باز نشر ِگسترده ( و به گمانم ) سازمان یافته ی نامه ی منتشر نشده ی ابراهیم گلستان …» در فضای مجازی و از این رهگذر، تداوم و تکرار برخی جعلیات و بَرساخته های مُد شده در سالهای اخیر (که بازتاب اش را، بعضاً در نامه » ی مذکور و برخی مصاحبه های دیگر گلستان می بینیم ) بازخوانی مدعیات او را ناگزیر کرده است.
نمایشگاه بینالمللی کتاب استانبول افتتاح شد. ایبنا
گفتگوی ایسنا با یکی از نوادگان بیبی مریم؛ بانوی سردار. ایسنا
ی ,گلستان ,، ,نامه , ,ابراهیم ,گلستان و ,ی او ,از آقای ,در سالهای ,ی ابراهیم
درباره این سایت